جدول جو
جدول جو

معنی سیلاب گیر - جستجوی لغت در جدول جو

سیلاب گیر
زمین گود و پست که سیلاب در آن جمع شود، سیل گیر، برای مثال ما از شراب لعل به همت گذشته ایم / سیلاب گیر نیست زمین بلند ما (صائب - لغت نامه - سیلاب گیر)
تصویری از سیلاب گیر
تصویر سیلاب گیر
فرهنگ فارسی عمید
سیلاب گیر(کَ دَ / دِ)
زمین پست که آب در آن جمع شود. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) :
ما از شراب لعل بهمت گذشته ایم
سیلاب گیر نیست زمین بلند ما.
صائب (دیوان چ امیری فیروزکوهی ص 57)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلاب گیر
تصویر گلاب گیر
کسی که پیشه اش گرفتن گلاب از گل می باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیل گیر
تصویر سیل گیر
زمین گود و پست که سیل در آن جمع شود، سیلاب گیر
فرهنگ فارسی عمید
(قِ عَ / عِ رَ / رِ دَ / دِ)
سیلاب خیزنده. که سیلاب از آن برخیزد. در بیت زیر ظاهراً، در معرض سیلاب:
رخنه کن این خانه سیلاب خیز
تا بودت فرصت راه گریز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(چَ پَ / پِ / چَپْ پَ / پِ زَ)
گلاب گیرنده. آنکه گلاب تهیه کند: و مثال برآمدن و باز فرودآمدن این بخارها و رطوبت ها همچون کارگاه گلابگیران است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به گلابگر شود
لغت نامه دهخدا
زمینی پست که آب سیل در آن جمع شود: ما از شراب لعل به همت گذشته ایم سیلابگیر نیست زمین بلند ما. (صائب ظنند)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه گلاب استخراج کند کسی که گلاب تهیه کند: و مثال بر آمدن و باز فرود آمدن این بخار ها و رطوبتها همچون کارگاه گلابگیران است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیل گیر
تصویر سیل گیر
زمینی که سیل در آن جریان یابد سیل گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیلابگیر
تصویر سیلابگیر
زمینی پست که آب سیل در آن جمع شود
فرهنگ فارسی معین
سیلابگیر، سیلزار، سیلگاه، مسیل
فرهنگ واژه مترادف متضاد